چکیده

براي بسياري از تماشاگران، مرگ فروشنده يك تجربه خصوصي و عميق به شمار مي آيد. آرتور ميلر معتقد است كه هر كسي ويلي لومان و ارزشهايي كه او با آن زندگي كرد و نابود شد را ميشناسد. ميلر آشنايي با يك پيشه ور را در ميشيگان به خاطر ميآورد كه عاقبت به نام ويلي در نمايش او ظاهر گشت. اما ريشه نزديكتر اين نمايش، تصور صحنه بزرگي است كه هم ارتفاع طاقي قسمت بين صحنه نمايش و جاي اركستر است كه ابتدا آشكار ميشود و آنگاه باز ميشود و ما درون مغز را ميبينيم، قسمت دروني مغز آن مرد. ميلر به نمايش انبوه تناقضات و تأثيرات متقابل انقلابي حال و گذشته ويلي مي پردازد. جامعه ي آمريكايي بر پايه ي سرمايه است و هر كس در اين جامعه فكر آن است كه خود را زودتر به سرمايه نزديك كند زيرا رستگاري را در اين مي بيند. در چنين جامعه اي نوعي مسابقه ميان افراد جريان دارد و در اين مسابقه همه باهم بيگانه هستند و اين بيگانگي لازمه ي چنين جامعه اي است و به بياني بهتر، تنها فردگرايي است كه حاكم است. دنياي ميلر دنياي واقعگرايانه است. دنيايي است كه در آن خواستها و آرزوهاي بر باد رفته ي طبقات پايين و ستمديده ي اجتماع آمريكايي تصوير ميشود.این مقاله به نقد و بررسی مرگ فروشنده با رویکرد تحلیل کارگردانی به روش توصیفی می باشد.

کليدواژه ها

مرگ فروشنده، ویلی لومان، آرتور میلر، تحلیل کارگردانی, جامعه

کد مقاله / لینک ثابت به این مقاله

برای لینک دهی به این مقاله، می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است :

نحوه استناد به مقاله

در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
مهدی امیری , 1400 , نقد و بررسی نمایشنامه مرگ فروشنده با رویکرد تحلیل برای کارگردانی , دومین همایش ملی هنرهای نمایشی و دیجیتال