ردپای الهیات سلبی در تئاتر بی چیز
Traces of theology in the theater of nothingness
نویسندگان :
حمید تلخابی ( دانشگاه ادیان و مذاهب )
چکیده
یکی از مهم ترین رویکردهای الهیاتی در دوره ی معاصر، الهیات سلبی است. این رویکرد در الهیات قرون وسطی و الهیات جدید مورد توجه و اقبال الهیدانان بوده و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در حیطه های مختلف و قالب های گوناگون بروز می یابد. در این نوشته، با تحلیل بن مایه های الهیات سلبی، این شاخه ی الهیات را در تئاتر بی چیز از منظری تازه مورد بررسی قرار می گیرد. گروتُفسکی در تئاتر بی چیز، روش تنزیهی یا سلبی را برای هدایت بازیگر به کار برد. یعنی به نوعی شیوه ی مایستر اکهارتیِ جستجوی حقیقت از طریق نفی و سلب. مایستر اکهارت خدا را نیستی مطلق می داند و در عین حال، از نیستی در خداوند و ذات نفس، و از وحدت این دو سخن می گوید. نیستی و بی رنگی در نزد اکهارت بسیار پررنگ است؛ به گونه ای که می توان گفت شناخت نیستی، جهان بینی وی را شکل می دهد. این همان روش سلبی در هنر به ویژه هنر تئاتر است که امثال گروتفسکی از آن الهام گرفته اند.کليدواژه ها
الهیات سلبی، اکهارت، تئاتر بی چیز، گروتفسکیکد مقاله / لینک ثابت به این مقاله
برای لینک دهی به این مقاله، می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است :نحوه استناد به مقاله
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:حمید تلخابی , 1398 , ردپای الهیات سلبی در تئاتر بی چیز , نخستین همایش ملی هنرهای نمایشی و دیجیتال
دیگر مقالات این رویداد
© کلیه حقوق متعلق به دانشگاه دامغان میباشد.